تکذیب عیسی (قرآن)فرستادن پيامبران يكى پس از ديگرى، نشانه جريان هدایت در طول تاریخ است و كسى كه تسليم حقّ نباشد، مستکبر است. ۱ - انکارعیسیتکذیب عیسی علیهالسّلام و رسالت وی از سوی بنی اسرائیل (یهود): •«ولقد ءاتینا موسی الکتـب وقفینا من بعده بالرسل وءاتینا عیسی ابن مریم البینـت وایدنـه بروح القدس افکلما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقـا کذبتم وفریقـا تقتلون:و تحقيقا ما به موسی كتاب (آسمانى) داديم و پس از او فرستادگانى را پشت سر هم فرستاديم و به عیسی بن مریم دلایل روشن عطا كرديم و او را با روح القدس تأييد نموديم. پس چرا هر زمان كه فرستاده اى چيزى را كه ميل تان نمى گرفت براى شما آورد تکبر ورزيديد؛ گروهى را تکذیب كرده و گروهى را مى كشتيد؟!». ۱.۱ - رسالت پيامبران در اعصار مختلفهوا پرستان بى ايمان چون دعوت انبیاء را هماهنگ با منافع كثيف خود نمى ديدند در برابر آن مقاومت مى كردند، مخصوصا با گذشت زمان تعليمات آنها را به بوته فراموشى مى سپردند، روى همين جهت لازم بود، براى يادآورى مجدد انسان ها، رسولان خدا يكى پس از ديگرى فرستاده شوند، تا مكتب آنها به دست فراموشى سپرده نشود. در سوره مؤمنون آیه ۴۴ مى خوانيم: ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً: سپس رسولان خود را پى در پى فرستاديم هر زمان رسولى به سراغ امتى مى آمد او را تكذيب مى كردند، و ما آنها را يكى پس از ديگرى قرار مى داديم.در نهج البلاغه، آنجا كه هدف بعثت پيامبران را تشريح مى كند همين حقيقت بازگو شده است:فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبيائه، ليستادوهم ميثاق فطرته، و يذكروهم منسى نعمته، و يحتجوا عليهم بالتبليغ، و يثيروا لهم دفائن العقول: خداوند رسولان خويش را به سوى آنها مبعوث كرد، و انبياى خويش را به سوى آنان گسيل داشت، تا اينكه از مردم اداى پیمان فطری آنها را طلب نمايند، و نعمت هاى فراموش شده او را يادآور شوند، با تبليغات حجت را بر مردم تمام كنند و گنجينه هاى نهفته عقل ها را در پرتو تعليمات شان آشكار سازند. بنابراين آمدن پيامبران الهى در اعصار و قرون مختلف براى يادآورى نعمت هاى او، و درخواست اداى پيمان فطرت و تجديد دعوت ها و تبليغات پيامبران پيشين بوده است، تا زحمات آنان و برنامه هاى اصلاحي شان متروك نگردد و فراموش نشود. ۱.۲ - روح القدس چيست؟مفسران بزرگ در باره روح القدس، تفسيرهاى گوناگونى دارند: ۱. برخى گفته اند منظور جبرئیل است، بنا بر اين معنى آيه مورد بحث چنين خواهد بود خداوند عيسى را به وسيله جبرئيل كمك و تاييد كرد.شاهد اين سخن آيه ۱۰۲ سوره نحل است قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِ: بگو روح القدس آن را به حقیقت بر تو نازل كرده است.اما چرا جبرئيل را روح القدس مى گويند؟ به خاطر اين است كه از طرفى جنبه روحانيت در فرشتگان مساله روشنى است و اطلاق كلمه" روح" بر آنها كاملا صحيح است، و اضافه كردن آن به" القدس" اشاره به پاكى و قداست فوق العاده اين فرشته است. ۲. بعضى ديگر معتقدند" روح القدس" همان نيروى غيبى است كه عیسی ع را تاييد مى كرد، و با همان نيروى مرموز الهى مردگان را به فرمان خدا زنده مى نمود. البته اين نيروى غيبى به صورت ضعيف تر در همه مؤمنان با تفاوت درجات ایمان وجود دارد و همان امدادهای الهی است كه انسان را در انجام طاعات و كارهاى مشكل مدد مى كند و از گناهان باز مى دارد، لذا در بعضى از احادیث در مورد بعضى شعراى اهل بیت ع مى خوانيم كه پس از خواندن اشعارش براى امام به او فرمود:انما نفث روح القدس على لسانك:" روح القدس بر زبان تو دميد و آنچه گفتى به يارى او بود. ۳. بعضى از مفسران نيز روح القدس را به معنى انجیل تفسير كرده اند.ولى دو تفسير اول نزديك تر به نظر مى رسد. ۱.۳ - عقيده مسيحيان درباره روحالقدسدر كتاب" قاموس كتاب مقدس" چنين مى خوانيم:" روح القدس، اقنوم سوم از اقانيم ثلاثه الهيه خوانده شده است و آن را" روح" گويند، زيرا كه مبدع و مخترع حیات مى باشد، و مقدس گويند بواسطه اينكه يكى از كارهاى مخصوص او آنكه قلوب مؤمنين را تقديس فرمايد، و بواسطه علاقه اى كه به خدا و مسیح دارد او را" روح اللَّه" و" روح المسيح" نيز مى گويند".تفسير ديگرى كه در اين كتاب آمده اين است كه:" اما روح القدس كه تسلى دهنده ما مى باشد همانست كه همواره ما را براى قبول و درك راستى و ايمان و اطاعت ترغيب مى فرمايد، و او است كه اشخاصى را كه در گناه و خطا مرده اند زنده مى گرداند و ايشان را پاك و منزه ساخته لائق تمجيد حضرت واجب الوجود مى فرمايد".چنان كه ملاحظه مى كنيد در اين عبارات قاموس كتاب مقدس به دو معنى اشاره شده است: يكى اينكه روح القدس يكى از خدايان سه گانه است كه اين موافق عقيده تثلیث است، همان عقيده شرك آلودى كه آن را از هر نظر مردود مى دانيم، و ديگرى شبيه دومين تفسيرى است كه در بالا ذكر كرديم. ۱.۴ - عامل انکار عیسیهواپرستی بنی اسرائیل، وادارکننده ایشان به تکذیب عیسی علیه السلام: خطاب در آیه متوجه یهود است گويا مي فرمايد اى يهود بنی اسرائیل هر زمان پيامبرى از پيامبران من از جانب خدا امورى كه بر خلاف ميل و خواهش بود آورد سرپيچى كرده و خويشتن را بزرگ و از پيروى گفتارش امتناع ورزيديد.فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ ...- پس گروهى را تكذيب و عده اى را به قتل مي رسانيد.گروهى را كه نتوانستيد به قتل برسانيد مانند عیسی و محمد صلى اللَّه عليه و آله تکذیب نموديد و برخى را مانند یحیی و زکریا كشتيد.و ظاهر خطاب و اگر چه بصورت تقرير است ليكن در معنى مقصود خبر و حکایت است و سبب اينكه اين عمل به آنان نسبت داده شد در حالى كه آنان مباشرت نداشتند همانا خشنودى و رضایت آنان است نسبت باعمال گذشتگان و از اينرو مانعى ندارد كه فعل به آن ها اضافه داده شود با اينكه مباشر آن پيشينيان بودند. ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تکذیب عیسی». |